English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2217 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
callosity U سخت شدن یا پینه کردن پوست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scleroderma U مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
corn U میخچه [پزشکی] [ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
clavus U میخچه [پزشکی] [ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
to p up U پینه کردن
revamping U وصله پینه کردن
revamps U وصله پینه کردن
inure or en U پینه خورده کردن
revamp U وصله پینه کردن
indurate U پینه خورده کردن
revamped U وصله پینه کردن
cobbles U سنگ فرش کردن پینه دوزی
cobble U سنگ فرش کردن پینه دوزی
endermic U انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
dermatological U مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
bunny rabbits U پینه
bunion U پینه پا
bunny rabbit U پینه
calluses U پینه
callus U پینه
bunions U پینه پا
bunnies U پینه
bunny U پینه
induration U پینه خوردگی
patched U پینه دار
callose U پینه دار
lady bug U پینه دوز
inurement U پینه خوردگی
lady clock U پینه دوز
ladybeetle U پینه دوز
callous U پینه خورده
callous U پینه زدن
cobbler U پینه دوز
engrained U پینه خورده
patchery U پینه دوزی
cobblers U پینه دوز
ladybug U پینه دوز
ladybugs U پینه دوز
skins U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning U پوست کندن با پوست پوشاندن
skin U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned U پوست کندن با پوست پوشاندن
mending U وصله پینه شدنی
sclerous U متصلب پینه خورده
souter U کفاش پینه دوز
soutar U کفاش پینه دوز
sitfast U پینه در پشت اسب
callus U پینه استخوانی گیاه
calluses U پینه استخوانی گیاه
seared conscience U وجدان پینه خورده
indurate U پوست کلفت کردن
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
hard handed U دارای دستهای پینه خورده سخت گیر
thresh U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshed U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshing U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshes U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
dicker U مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
tan U باحمام افتاب پوست بدن راقهوهای کردن
taxidermist U ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
percutaneous perspiration U عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
peel U پوست انداختن پوست
peels U پوست انداختن پوست
tegumnentum U پوست طبیعی پوست
shells U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
incrust U با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
xanthochroid U شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
goatskin U پوست بز
tegmentum U پوست
tegmen U پوست
skinless U بی پوست
hide U پوست
integument U پوست
bark U پوست
skinner U پوست کن
parer U پوست کن
encrustation U پوست
peltry U پوست
husk U پوست
crustal U پوست
swanskin U پوست قو
dermis U پوست
dermatalgia U پوست
husks U پوست
goatskins U پوست بز
encrustations U پوست
cuticle U پوست
glume U پوست
hides U پوست
shale U پوست
skin U پوست
skinned U پوست
rinds U پوست
rind U پوست
peeling U پوست
skins U پوست
shells U پوست
skinning U پوست
peel پوست
goat U پوست بز
goats U پوست بز
stripper U پوست کن
strippers U پوست کن
tunc U پوست
scalp U پوست سر
cortices U پوست
cortex U پوست
peels U پوست
hull U پوست
barking U پوست
flayer U پوست کن
hulls U پوست
barks U پوست
shell U پوست
shelling U پوست
neurilemma or lema U پوست پی
barked U پوست
scalp U پوست فرق سر
flench U پوست کندن
chafing U پوست رفتگی
pod U پوست برونی
slough U پوست سبوس
pods U پوست برونی
flense U پوست کندن
rhytidome U پوست درخت
scrotum U پوست بیضه
chafe U پوست رفتگی
ross U پوست کندن
chafes U پوست رفتگی
ethiope U سیاه پوست
ross U پوست درخت
scrotums U پوست بیضه
scalps U پوست کندن از سر
ethiopian U سیاه پوست
slough U پوست مار
erythema U التهاب پوست
scalp U پوست کندن از سر
scalps U پوست فرق سر
fellmonger U دلال پوست
scalable U پوست کندنی
scalps U پوست سر بامو
scarf skin U پوست برونی
excoriation U پوست رفتگی
excoriate U پوست کندن از
vellum U پوست گوساله
astrakhan U پوست قره کل
unhusk U پوست کندن
bearskin U پوست خرس
astrachan U پوست قره کل
exuviate U پوست انداختن
bearskins U پوست خرس
impassive U پوست کلفت
fellmonger U پوست فروش
astrachan U پوست بخارا
excorticate U پوست کندن
scalp U پوست سر بامو
glumaceous U پوست دار
lambskin U پوست بره
hull U پوست کندن
peeled U پوست کنده
negress U زن سیاه پوست
crusted U پوست دار
beaver U پوست سگ ابی
skins U پوست پوستی
flays U پوست کندن از
skinning U پوست پوستی
hulls U پوست کندن
skinny U پوست واستخوان
kipskin U دسته پوست
pachydrmatous U پوست کلفت
frets U پوست را بردن
pachydermatous U پوست کلفت
fret U پوست را بردن
oxhide U پوست گاو
sheepskin U پوست گوسفند
onionskin U پوست پیاز
flaying U پوست کندن از
flayed U پوست کندن از
sheds U پوست ریختن
moleskin U پوست کورموش
malacodermous U نرم پوست
malicorium U پوست انار
melanic U سیاه پوست
melanotic U سیاه پوست
mesoderm U میان پوست
lambskins U پوست بره
molt U پوست اندازی
sheds U پوست انداختن
flay U پوست کندن از
skinned U پوست پوستی
skin U پوست پوستی
beavers U پوست سگ ابی
shed U پوست انداختن
shed U پوست ریختن
shedding U پوست انداختن
shedding U پوست ریختن
kid skin U پوست بزغاله
papillose U مانندبرامدگی پوست
husked U پوست کنده
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com